همیشه میگن دوران نامزدی بهترین دورانشون بوده.جرفیه که معمولا از پدر و مادرامون میشنویم.قصه ی وجود ما هم از قصه ی پدر و مادرامون شروع شد.ما دنیا رو لمس کردیم....با دستای کوچولو ، قد نیم وجبی ، انگشتای مینیاتوری و کلا همه چیز کوچولو...
اون وقتا هیچی نداشتیم...نه قدرت انتخاب نه قدرت تصمیم گیری نه استقلال....
زمان گذشت...جای گروه های سنی با هم عوض شد...اون دو تا جوون پیر شدن....بچه ها ی نیم وجبی قد کشیدن حالا هرکدوم شدن یک متر و هفتاد ، هشتاد ...پدر و مادرا ، دیگه دارن پدربزرگ و مادربزرگ می شن...بچه ها درس می خونن،بزرگ میشن،می رن سر کار، خودشون واسه زندگیاشون تصمیم می گیرن...همونایی که یه روزی فقط میتونستن از مادر بپرسن :"مامان پس من کی بزرگ می شم بشم قد تو؟ چندتا دیگه بخوابیم بیدار بشیم ؟" ! ! ! زمان سریع میگذره!کوچولو بالاخره بزرگ شدی !
+ جوونا روزتون مبارک !
